Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-08@17:05:44 GMT

نوروز؛ مبنای جدید هنجارسازی در روابط بین‌الملل

تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۹۲۵۶

نوروز؛ مبنای جدید هنجارسازی در روابط بین‌الملل

پایگاه خبری جماران؛ در عصر حاضر نوع دوستی، مدارا و ارزش‌های اخلاقی و انسانی به یکی از حلقه‌های مفقوده جدی در زیست بین المللی و مناسبات انسانی، تبدیل شده است. در شرایطی که قدرت‌های بزرگ در شعار و عمل «اولویت را به کشورهای خود می دهند»، امنیت، رفاه و ثبات را تنها برای مردم خود می خواهند و بی توجه به ارزشها و خواست ملتهای دیگر، بر طبل منافع ملی خودخواهانه می کوبند، به نظر می رسد جامعه بین المللی به بیش از هر زمان دیگری محتاج یک ترمیم اخلاقی و معنوی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع ملت‌های جهان نیازمند یک ابرالگوی فرهنگی هستند که در آن حرفی از خودخواهی، خودبینی صرف و لزوم خودیاری نباشد و به جهان رنگ و لعاب اخلاقی تر و انسانی تر بدهد.   

بر این اساس با جرأت می توان گفت «آیین نوروز» به واسطه ارتباط مستقیم با طبیعت و حیات و ویژگی‌های عام انسانی و جهانی خود از این پتانسیل برخوردار است و می تواند به یک عامل فرهنگی اثرگذار در عرصه روابط بین الملل تبدیل شود. رسم و آیین نوروز یکی از نمادهای فرهنگ کهن ایرانی است که با وجود آنکه زمان زیادی از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و سنت‌ها و هنجار‌های نهفته در آن از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. تاکید بر ارزش های اخلاقی، ترویج و تحکیم روابط انسانی و نوع دوستی، اهمیت دادن به طبیعت و محیط زیست، باور به امکان پذیری تغییر و بهتر شدن و تاکید بر بهداشت و پاکیزگی از ویژگی‌های برجسته فرهنگ نوروز است که به آن قابلیت اثرگذاری جهانی می بخشد. 

البته این ادعایی نیست که تنها ایرانیان به آن باور داشته باشند؛ اهمیت و پتانسیل‌های تأثیرگذاری این آیین به اندازه‌ای است که در ۴ اسفند ۱۳۸۸(۲۳ فوریه ۲۰۱۰ میلادی) مجمع‌عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ای روز ۲۱ مارس را به عنوان «روز جهانی نوروز» به تصویب رساند. بدین ترتیب برای نخستین بار در تاریخ این سازمان نوروز به عنوان مناسبتی بین‌المللی به رسمیت شناخته شد. 

پیش از آن نیز پرونده نوروز در مهرماه ۱۳۸۸ توسط ۷ کشور تمدنی حوزه نوروز (ایران، جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان) در فهرست جهانی میراث فرهنگی ناملموس یونسکو به ثبت رسید و البته در سال ۱۳۹۳ با تقاضای الحاق ۵ کشور دیگر(افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان) ثبت مجدد گردید؛ فرایندی که حکایت از ظرفیت‌های بزرگ این رخداد در پیوند ملت‌ها دارد.  

نوروز، به عنوان یک عید باستانی در تاریخ و فرهنگ ملل منطقه جایگاه ویژه‌ای را داشته و دارد؛ کشورهای حوزه نوروز از سالیان دور روابط تاریخی و دیرینه‌ای را در زمینه‌های گوناگون با یکدیگر داشته‌اند و هر چند در سالهای اخیر روابط آنها دچار فراز و فرودهای مختلفی بوده، اما عید نوروز، همچنان بهانه‌ و دستاویزی برای تحکیم دوستی‌ها و گسترش روابط میان ملتها و کشورها‌ی منطقه است. نوروز نوید بخش این پیام انسانی است که می توان همراه با طبیعت تمام سردی‌ها، خصومت‌ها و مشکلات را کنار گذاشت و همه چیز را از نو ساخت. می توان همچون مادر طبیعت مهربان بود و بخشندگی و توسعه و رفاه را نه فقط برای یک ناحیه و قوم محدود و مشخص، که برای همه انسانها و موجودات خواست.  

اهمیت دادن به این ارزش‌های اخلاقی و انسانی در روابط بین‌الملل همواره می‌تواند زمینه ساز برقراری صلح و ثبات باشد؛ زیرا با در اولویت قرار دادن این آیین‌های مشترک در کنار اهداف و منافع جمعی می‌توان از خودخواهی‌ها کاست و از ایجاد تفرقه جلوگیری کرد؛ کشورهای دارای عید نوروز با اتکا به آیین‌های مشترک این عید باستانی می‌توانند در جهت پیمان‌های همکاری، صلح و دوستی میان یکدیگر و دیگر کشورها‌ی منطقه حرکت کنند و به الگویی برای همگرایی تبدیل شوند. ضمن اینکه توسعه گردشگری نوروز می‌تواند در تقویت اقتصاد کشورهای این حوزه نیز مؤثر باشد. 

بر این اساس کشور‌های حوزه نوروز می‌توانند به واسطه درکی که از یک هویت مشترک دارند به سمت منطقه‌گرایی سوق پیدا کرده و از این طریق تبادلات خود را در همه زمینه ها افزایش ‌دهند. برخلاف منطقه گرایی با اهداف سیاسی- امنیتی، در این نوع از منطقه‌گرایی استحکام بیشتری وجود دارد و پایه های فرهنگی- ارزشی به آن عمر درازتر و پایدارتری می بخشد. در نتیجه حوزه تمدنی نوروز از ظرفیت‌های بالقوه زیادی برای همکاری و شکل دادن به فرهنگ جهانی برخوردار است که باید به همت رهبران این کشور‌ها جنبه عملیاتی به خود بگیرد. 

بنابراین نگاه به نوروز نباید و نمی‌تواند یک نگاه محدود، بسته و ملی باشد؛ برای جمهوری اسلامی ایران که داعیه‌های تمدنی دارد و همواره در صدد شکل دادن به یک نظم منطقه ای بومی و درون گرا (بدون مداخله قدرتهای بیگانه) بوده است؛ این آیین باستانی آغاز حرکت کنشمند برای نقش آفرینی، تولید فرهنگ و هنجار سازی در عرصه منطقه ای و جهانی است.

امری که البته تنها با شعار و گفتار به جایی نمی رسد و نیازمند تفکر استراتژیک، برنامه ریزی راهبردی و توسعه هدفمند همکاری‌ها و مناسبات با کشورهای منطقه  است.

دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه 

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی نوروز محمد مهدی مظاهری آیین نوروز انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۹۲۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟

فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمده‌ای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیم‌های کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آن‌ها با پلیس مخفی، انقلاب‌ها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولت‌های بلوک شرق سابق به کشور‌های عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتاب‌های متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیاره‌ای ما سعی می‌کنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره می‌کند ما احتمالا در جنگ سرد تازه‌ای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوری‌های رقیب و قدرت‌های بزرگ است؟

راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسر‌های مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آن‌ها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را می‌گیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازه‌ترین کتاب خود اشاره می‌کند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که می‌توانیم چیز‌هایی از انقلاب‌های فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" می‌گوید در عصر "مرد قوی" به سر می‌بریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض می‌شود".

با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا می‌توان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیش‌تر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.

شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانه‌ها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوند‌های بزرگ و ساده انگارانه سوق می‌دهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایده‌ها شود.

با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.

با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان می‌کند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص می‌سازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرت‌های بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.

نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرت‌های بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر می‌رسد و در صورت وقوع نیز نمی‌تواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!

تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرت‌های دیگر که از آن‌ها تحت عنوان "غیر متعهد‌های نوین" یاد می‌شود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشور‌های غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده می‌کنیم روابط روسیه با کشور‌هایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را می‌دهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.

در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحاد‌های معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرت‌های بزرگ و متوسط ​​غیر غربی اتحاد‌های معامله‌ای برقرار می‌کنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا می‌کنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب می‌کنند.

تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیرو‌های محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم می‌باشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".

یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختار‌ها و فرآیند‌های عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.

عصر ما نمونه‌های مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه می‌دهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیت‌های انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول می‌کند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح می‌شود.

توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربرد‌های نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هسته‌ای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخاب‌های فردی انسان نیز اهمیت دارند.

اکنون به آخرین و مهم‌ترین نکته می‌رسم. ناهنجاری تفسیری‌ای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.

در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبه‌ها نهاد‌هایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام می‌دهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهم‌ترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.

*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیت‌های انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد می‌سازد.

دیگر خبرها

  • رییسی مجامع جهانی را به یاری به ملت مظلوم غزه فراخواند
  • رئیس جمهور مجامع جهانی و وجدان‌های بیدار بشری را به یاری به ملت مظلوم غزه فراخواند
  • رئیسی مجامع جهانی را به یاری غزه فراخواند
  • اصلاحات ، راه برون رفت از بحران مهاجرت سرمايه های انسانی
  • واکنش روسیه به حمله اسرائیل به رفح
  • روسیه: حمله اسرائیل به رفح منجر به فاجعه انسانی می‌شود
  • شهدا و کودکان غزه دانشگاه‌های اروپا و آمریکا را فتح کردند
  • مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • آیین تشییع شهید گمنام در نیروی زمینی ارتش برگزار شد
  • یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟